شکر و کفران نعمتکفران نعمت آن است که شخص در مواجهه با نعمات الهی، یا نعمت را در قلب خود بیاهمیت بشمارد یا با زبان سخنی بگوید که نشانه بیاعتنایی نسبت به نعمت و بیارزش نمودن آن است و یا گاهی در عمل به آن اهمیت ندهد و به جای استفاده نیکو و بجا از آن، نعمتهای الهی را در مسیر سوء و نابجا استفاده کند. فهرست مندرجات۱.۱ - ستایش به پاس نعمتها ۱.۲ - پرهیز از مستی نعمت ۱.۳ - اکمال نعمتها ۱.۴ - نعمات همراه نقمات ۱.۵ - نعمت و گردنکشی ۱.۶ - سبب فزونی روزی ۱.۷ - نعمت و گرفتاری ۱.۸ - دوام نعمتهای خداوندی ۱.۹ - نعمت مخصوص بندگان خداوند ۱.۱۰ - کمترین حق خدا ۱.۱۱ - نعمت پیاپی خدا ۱.۱۲ - شکر نعمت ۱.۱۳ - بزرگترین نعمت ۱.۱۴ - خصلتهای ناشایست ۱.۱۵ - نعمت شکر ۱.۱۶ - دعای امام علی به درگاه حق ۱.۱۷ - مردمان زیانکار ۱.۱۸ - رمز زیادتی نعمت ۱.۱۹ - اثرات اندیشیدن ۱.۲۰ - شکرانه نعمت الهی ۱.۲۱ - دو خصلت نیک ۱.۲۲ - شکرگزاری امام علی ۱.۲۳ - شکر نعمت و زیادی نعمت ۱.۲۴ - کاملکننده نعمت ۱.۲۵ - نعمت حقیر، بلای عافیت ۱.۲۶ - مصرف درست نعمت ۱.۲۷ - بسا سختی که... ۱.۲۸ - باز گو کردن نعمت خدا ۱.۲۹ - مؤثرترین عامل تغییر نعمت خدا ۱.۳۰ - مواظبت بر نعمتها ۱.۳۱ - عامل زائل شدن نعمت ۱.۳۲ - سرگشتگان حیرتکده دنیا ۱.۳۳ - اثرات بزرگ جلوه کردن خدا ۱.۳۴ - فزونی نعمت ۱.۳۵ - هراس در حال نعمت ۱.۳۶ - نعمت بیحد و حصر خداوندی ۱.۳۷ - سفارش امام علی به مالک اشتر ۱.۳۸ - ترس از نافرمانی خدا ۲ - پانویس ۱ - مصادیق شکر و کفران نعمت۱.۱ - ستایش به پاس نعمتها«احمده شکرا لانعامه، و استعینه علی وظائف حقوقه؛ خدای بزرگ را به پاس بخشیدن نعمتهایش میستایم و در انجام فرمانش از او یاری میجویم». ۱.۲ - پرهیز از مستی نعمت«اتقوا سکرات النعمة، و احذروا بوائق النقمة؛ از مستی نعمت بپرهیزید و از سختی نقمت بر حذر باشید». ۱.۳ - اکمال نعمتها«استتموا نعم الله، علیکم بالصبر علی طاعته، و المجانبة لمعصیته؛ نعمتهایی که خداوند بر شما ارزانی داشته با صبر بر طاعت او و اجتناب از نافرمانی او به تمام و کمال رسانید». ۱.۴ - نعمات همراه نقمات«مع کل جرعة شرق، و فی کل اکلة غصص! لا تنالون منها نعمة الا بقراق اخری؛ با هر جرعه آبی، در گلویتان آب جستنی است و در هر لقمهای گلوگیر شدنی. به هیچ نعمتی از آن نمیرسید مگر با از دست دادن نعمتی دیگر». ۱.۵ - نعمت و گردنکشی«نسال الله سبحانه ان یجعلنا و ایاکم ممن لا تبطره نعمة. از خداوند میخواهیم که ما و شما را از کسانی قرار دهد که نعمتی، او را به گردنکشی نکشاند». ۱.۶ - سبب فزونی روزی«قد جعل الله سبحانه الاستغفار سببا لدرور الرزق و رحمة الخلق، فقال سبحانه، (استغفروا ربکم انه کان غفارا) فرحم الله امرا استقبل توبته، و استقال خطیئته، و بادر منیته!؛ خداوند سبحان، آمرزش خواهی را سبب فزونی روزی و رسیدن رحمت به خلق قرار داده و فرموده است: از پروردگارتان طلب آمرزش کنید که او بسی آمرزنده است... پس، رحمت خدا بر کسی که به توبه روی آورد و گناهش را جبران کند و پیش از مرگش کاری بکند». ۱.۷ - نعمت و گرفتاری«رب منعم علیه مستدرج بالنعمی؛ چهبسا نعمت دادهای که نعمتش وسیله گرفتاری و هلاکش گردد». ۱.۸ - دوام نعمتهای خداوندی«یا جابر! من کثرت نعم الله علیه، کقرت حوائج الناس الیه، فمن قام الله فیها بما یجب فیها عرضها للدوام و البقا، و من لم یقم فیها بما یجب عرضها للزوال و الفنا؛ ای جابر! هر کس نعمت خدا بر او فراوان شود، نیاز مردم به او زیاد خواهد شد. پس کسی که برای خدا در برابر این نعمت به وظیفه خود قیام کند، آن نعمت را در معرض دوام و بقا قرار داده و هر کس چنین نکند، آن را در معرض زوال و فنا در آورده است». ۱.۹ - نعمت مخصوص بندگان خداوند«ان لله عبادا یختصهم الله بالنعم لمنافع العباد، فیقرها فی ایدیهم ما بذلوها؛ فاذا منعوها نزعها منهم، ثم حولها الی غیرهم؛ همانا برای خدا بندگانی است که آنها را به نعمتهای خود مخصوص ساخته تا همه بندگان از آن بهره برند تا وقتی آن نعمتها را به مستحقانش ببخشند، در دستشان باقی میماند و چون دریغ کردند خدا از آنها بگیرد و به دیگری تحویل دهد». ۱.۱۰ - کمترین حق خدا«اقل ما یلزمکم لله ان لا تستعینوا بنعمه علی معاصیه؛ کمترین حقی که لازم است برای خدا رعایت کنید آن است که از نعمتهایش در نافرمانیاش کمک نجویید». ۱.۱۱ - نعمت پیاپی خدا«یابن آدم! اذا رایت ربک سبحانه یتابع علیک نعمه و انت تعصیه فاحذره؛ ای فرزند آدم! چون دیدی پروردگارت نعمتهای پیایی تو را دهد، ولی تو پیاپی گناه او میکنی، از او برحذر باش». ۱.۱۲ - شکر نعمت«ان لله فی کل نعمة حقا، فمن اداه حفظها، و من قصر عنه خاطر بزوال نعمته؛ برای خدا در هر نعمتی حقی است، پس هر کس ان را ادا کند نعمتش را افزون کند و هر کس کوتاهی نماید خود را در معرض خطر از دست دادن نعمت قرار داده است». ۱.۱۳ - بزرگترین نعمت«من اعطی الاستغفار لم یحرم المغفرة؛ به هر کس (نعمت) آمرزش خواهد داده شود، از آمرزیده شدن محروم نشود». ۱.۱۴ - خصلتهای ناشایستخصلتهایی که شایسته خدا نیست. «ما کان الله لیفتح علی عبد باب الشکر و یغلق عنه باب الزیاده، و لا لیفتح علی عبد باب الدعا و یغلق عنه باب الاجابة، و لا لیفتح لعبد باب التوبة و یغلق عنه باب المغفرة؛ نشاید که خداوند در سپاسگزاری را به روی بندهای بگشاید و در افزون شدن نعمت را به رویش ببندد و در دعا را به روی بندهای باز کند و در اجابت را به رویش ببندد و در توبه را به روی بندهای بگشاید و در آمرزیدن را به رویش ببندد». ۱.۱۵ - نعمت شکر«من اعطی الشکر لم یحرم الزیادة؛ به کسی که توفیق شکرگزاری داده شود، از فزونی یافتن (نعمت) محروم نگردد». ۱.۱۶ - دعای امام علی به درگاه حق«نسال الله سبحانه ان یجعلنا و ایاکم ممن لا تبطره نعمة، و لا تقصر به عن طاعة ربه غایة، و لا تحل به بعد الموت ندامة و لا کابة؛ از خداوند سبحان مسئلت میداریم که ما و شما را از آن گروه قرار بده که نعمتهای این دنیا او را در کاموریهای طغیانگرانه فرو نمیبرد و هیچ هدفی او را در اطاعت پروردگارش مقصر نمیسازد و پس از مرگ نیز هیچ ندامت و اندوهی وجودش را فرا نگیرد». ۱.۱۷ - مردمان زیانکار«کم من مستدرج بالاحسان الیه، و مغرور بالستر علیه، و مفتون بحسن القول فیه! و ما ابتلی الله احدا بمثل الاملا له؛ بسا مردمی هستند که به وسیله احسان به حال خود رها شدهاند (ورو به سقوط میروند) بسا انسانی که به وسیله پوشیده شدن خطاهایش فریب خورده است و بسا مردمی که با شنیدن سخنان نیک (تعریف و تمجید) درباره خود، درونشان مختل و گرفتار آشوب و اضطراب گردد و خداوند هیچکس را مانند اشباع او با نعمتها و امتیازات، مبتلا نفرموده است». ۱.۱۸ - رمز زیادتی نعمت«لا تکن ممن... یعجز عن شکر ما اوتی، و یبتغی الزیاده فیما بقی؛ چونان کسی مباش که... از سپاسگزاری نعمتی که به او داده شده، ناتوان است و با این حال خواهان افزایش نعمت باقی مانده است». ۱.۱۹ - اثرات اندیشیدن«لو فکروا فی عظیم القدرة و جسیم النعمة لرجعوا الی الطریق، و خافوا عذاب الحریق، و لکن القلوب علیلة و البصائر مدخولة؛ اگر انسانها در عظمت خداوند و بزرگی نعمت او میاندیشیدند، قطعا به راه راست که از ان منحرف شدهاند برمیگشتند، ولی دلها بیمار است و دیدهها مختل». ۱.۲۰ - شکرانه نعمت الهی«لو لم یتوعد الله علی معصیته لکان یجب ان لا یعصی شکرا لنعمه؛ اگر خداوند برای معصیت خود بیم عذاب هم نمیداد، باز لازم بود که به شکرانه نعمتهایش نافرمانی نشود». ۱.۲۱ - دو خصلت نیک«کفی بالقناعة ملکا، و بحسن الخلق نعیماً؛ قناعت برای به دست آوردن ملک، کافی است و نیز برای وصول به نعمتها اخلاق نیکو کفایت میکند». ۱.۲۲ - شکرگزاری امام علی«احمده استتماما لنعمته، و استسلاما لعزته، و استعصاما من معصیته؛ سپاس او را گویم که تتمیم نعمتش جویم و راه تسلیم به عزتش پویم و برای مصونیت از تباهیها دست و دل از معصیتش شویم». ۱.۲۳ - شکر نعمت و زیادی نعمتشکر نعمت نعمتت افزون کند. «اذا وصلت الیکم اطراف النعم فلا تنفروا اقصاها بقلة الشکر؛ هنگامی که مقدمات نعمتها به شما رسید با کمی سپاسگزاری دنباله آنها را از دست ندهید». ۱.۲۴ - کاملکننده نعمت«بالتواضع تتم النعمة؛ با فروتنی است که نعمت تکمیل میشود». ۱.۲۵ - نعمت حقیر، بلای عافیت«کل نعیم دون الجنة فهو محقور، و کل بلا دون النار عافیة؛ هر نعمتی جز بهشت محقر است و هر بلایی جز آتش عافیت است». ۱.۲۶ - مصرف درست نعمت«من کتبه الی الحارث الهمدانی -:و استصلح کل نعمة انعمها الله علیک و لا تضیعن نعمة من نعم الله عندک، ولیر علیک اثر ما انعم الله به علیک؛ هر نعمتی را که خداوند به تو عنایت فرموده است آن را بشناس و در صلاح زندگی به کار ببر و هیچ نعمتی از نعمتهای خداوندی را که به تو لطف فرموده است تباه مساز و همواره اثر نعمت خداوندی که به تو بخشیده است در تو مشاهده شود». ۱.۲۷ - بسا سختی که...«رب کلمة سلبت نعمة و جلبت نقمةُ؛ چهبسا سخنی که نعمتی را سلب کند و نقمتی را جلب نماید». ۱.۲۸ - باز گو کردن نعمت خدا«من کتابه الی معاویة: الاتری - غیر مخبر لک، و لکن بنعمة الله احدث: ان قوما استشهدوا فی سبیل الله تعالی من المهاجرین و الانصار، و لکل فضل، حتی اذا استشهد شهیدنا قیل: سید الشهدا؟! من درصدد آن نیستم که خبری به تو بدهم؛ بلکه میخواهم نعمت خداوندی را بازگو کنم، گروهی از مهاجرین و انصار در راه خداوند متعال به شهادت رسیدند و برای هر یک از آن شهدا امتیازی است. تا آنگاه که شهیدی (بزرگوار) از ما شهید شد و ملقب به (سیدالشهدا) گشت». ۱.۲۹ - مؤثرترین عامل تغییر نعمت خدا«لیس شی ء ادعی الی تغییر نعمة الله و تعجیل نقمته من اقامة علی ظلم؛ فان الله سمیع دعوة المضطهدین و هو للظالمین بالمرصاد؛ (آگاه باشد که) هیچ چیزی بیش از حرکت بر مبنای ظلم موجب دگرگونی نعمت خداوندی و سرعت انتقام او نیست؛ زیرا خداوند شنونده دعای ستمدیگان است و در کمین ستمکاران». ۱.۳۰ - مواظبت بر نعمتها«احذروا نفار النعم فما کل شارد بمردود؛ از گریختن نعمتها برحذر باشید؛ زیرا هر فرار کنندهای برنمیگردد». ۱.۳۱ - عامل زائل شدن نعمت«ما کان قوم قط فی غض نعمة من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجتر حوها، لان الله لیس بظلام للعبید؛ هیچ قومی دارای فراوانی نعمت و طراوت عیش نبوده که خداوند آن را از دست آن قوم بگیرد مگر به واسطه گناهانی که مرتکب گشتند؛ زیرا خداوند سبحان هیچ ستمی بر بندگان روا نمیدارد». ۱.۳۲ - سرگشتگان حیرتکده دنیا«سلکت بهم الدنیا طریق العمی، و اخذت بابصار هم عن منار الهدی، فتاهوا فی حیرتها، و غرقوا فی نعمتها، و اتخذوها رباً؛ دنیا آنان را در راه تاریک و کور کننده به حرکت درآورده و چشمانشان را از کانون نور هدایت برگرفت، پس در حیرتکده گم گشتند و در نعمت آن غرق شدند و دنیا را برای خود اتخاذ کردند». ۱.۳۳ - اثرات بزرگ جلوه کردن خدا«ان من حق من عظم جلال الله سبحانه فی نفسه، و جل موضعه من قلبه، ان یصغر عنده - لعظم ذلک - کل ماسواه و ان احق من کان کذلک لمن عظمت نعمة الله علیه، و لطف احسانه الیه فانه لم تعظم نعمة الله علی احد الا از داد حق الله علیه عظماً؛ قطعی است برای کسی که جلال خداوند سبحان در جان او و موقعیت آن مقام ربوبی در دلش بزرگ باشد سزاوار است که هر چه جز خداوند بزرگ است، نزد وی در مقابل عظمت ربوبی کوچک باشد و سزاوارترین مردم برای چنین موصفی به طور حتم کسی است که نعمت خداوندی برای او بزرگ و احسان او برای آن کسی لطیف است؛ زیرا نعمت خداوندی بر هیچکس با عظمت ندشه است مگر اینکه بر بزرگی حق او بر آن شخص افزوده است». ۱.۳۴ - فزونی نعمت«لم تعظم نعمة الله علی احد الا از داد حق لله علیه عظماً؛ نعمت خداوند بر کسی افزایش نیافت مگر آن که حق خدا (بر او) زیادتر گردد». ۱.۳۵ - هراس در حال نعمت«ایها الناس! لیرکم الله من النعمة وجلین، کما یراکم من النقمة فرقین انه من وسع علیه فی ذات یده فم یر ذلک استدرا جا فقد امن مخوفا، و من ضیق علیه فی ذات یده فم یر ذلک اختبار فقد ضیع مامولا؛ ای مردم! خدا شما را هنگام نعمت در حال هراس ببیند (که مبادا کفران نعمت کنید) همانگونه که شما را در حال عذاب، از تلخی آن گریزان میبیند، حقیقت این است که کسی که در کارهای او و آنچه که در اختیارش قرار گرفته گشایشی پدید آید و آن را استدراج (رها کردن به حال خویشتن) نداند، خود را از چیز وحشتناکی در امان احساس نموده است و هر کس در تنگنای زندگی قرار بگیرد و آن را آزمایش نداند، پاداشی را که امید آن میرفت، ضایع نموده است». ۱.۳۶ - نعمت بیحد و حصر خداوندی«الحمد لله الذی لا یبلغ مدحته القائلون، و لا یحصی نعماه العادون؛ سپاس خدا را که حق ستایشش بالاتر از حد ستایشگران است و نعمتهایش فوق اندیشه شمارشگران». ۱.۳۷ - سفارش امام علی به مالک اشتر«امض لکل یوم عله، فان لکل یوم مافیه. ؤ اجعل لنفسک فیما بینک و بین الله افضل تلک المواقیت. و اجزل تلک الاقسام و ان کانت کلها لله اذا صلحت فیها النیة، و سلمت منها الرعیة؛ فرمان امیرالمومنین به مالک اشتر: عمل ه روز را در همان روز به جا بیارو؛ زیرا برای هر روز موقعیت و قانون خاصی حکم فرماست (که اگر آن روز بگذرد ان موقعیت به دست نخواهد آمد) ما بین خود و خدایت قسمتی از بهترین اوقات و شایستهترین آنها را اختصاص بده، اگر همه اوقات عمر تو با نیت صالح بگذرد و رعیت در آن اوقات در آسایش باشند، عبادتی است برای خدا». ۱.۳۸ - ترس از نافرمانی خدا«یابن آدم! اذا رایت ربک سبحانه یتابع علیک نعمه و انت تعصیته فاحذره؛ ای فرزند آدم! هنگامی که میبینی پروردگار سبحان نعمتهایش را پیاپی به تو فرو میریزد؛ اما تو نافرمانی او میکنی، از او بترس». ۲ - پانویس |